در همان نگاه اول میتوان دریافت که ناکامی کشتی در پکن ناشی از بروز حاشیهها و عزل و نصبهایی است که بهنوعی مرتبط با برنامهریزیهای فنی و تدارکاتی مدیران و مربیان هر دو تیم کشتی آزاد و فرنگی است.
بدنهای خسته و عدم جنگندگی لازم نزد کشتیگیران ما نشانه واقعی ضعف کادر فنی در المپیک است. نداشتن نگاه حرفهای، غفلت و بیخبری از کشتی روز دنیا در کنار رفتارهای خاص و بسته، به وضوح نشان میدهد کشتی ایران در المپیک به درستی کارگردانی نشده است. حذف دو مربی جوان آن هم در آستانه حضور کشتی در المپیک تنها نوع کوچکی از کارها و برنامههای نادرستی است که باعث افت کشتیدر این میدان بزرگ شده است.
کشتی ایران در هیچ دورهای چنین قهرمانان تلخمزاج و درهم ریختهای را به خود ندیده بود. به راستی چه کسانی باید پاسخگوی این پرسش باشند که چرا قهرمانان بزرگی همچون سوریان، رضا یزدانی، سعید ابراهیمی و ... را به ناکامی کشاندهاند.ناکارآمدی کشتی که به شکست سنگینی در المپیک تبدیل شده است باید زمینه تصفیه بزرگی در کشتی ایران شود. کشتی ایران دردهایی دارد که دیگر هرگز با اسامی بزرگ و سابقه و تاریخ قابل درمان نیست.
نسل امروز نمیتواند با گذشته کشتی همزیستی مسالمتآمیز داشته باشد. نسلی که همه چیز در او هست، تقدیر و قضا و قدر را به حقیقت تبدیل کرده است و برای سازندگی و ترمیم خود نمیتواند همراه و همسو با کسانی باشد که تفاوت ماهوی و ریشهای زیادی با هم دارند. اتفاقاً حوادث و موقعیتهای تلخی که برای کشتی ایران در المپیک پکن پدید آمده فرصت خوبی است که حالا قهرمانان گذشته جای خود را به قهرمانان تازه بدهند تا در آینده شاهد چنین اتفاقات تلخی نباشیم.